کمالالدّینْ بهزادِ هِرَوی (حدود ۸۶۰ هجری قمری/۱۴۵۵ میلادی در هرات – ۹۴۲ هجری قمری/۱۵۳۵ میلادی در تبریز) نامدار به استاد کمالالدین بهزاد، استاد بهزاد و استاد نقاش، نقاش ایرانی سدههای نهم و دهم هجری بود. وی در دربار پادشاهان تیموری و صفوی صاحب منصب بود و بابت نوآفرینی در نقاشی ایرانی شناخته شدهاست.
سال تولد بهزاد را در فاصلهٔ ۸۵۵ تا ۸۶۵ ه.ق تخمین زدهاند. بهزاد در آغاز بهعنوان شاگرد و زیردست روحالله میرک نقیزاده مشغول به کار بود. او بهسرعت معروف شد و با حمایتهای علیشیر نوایی، فرصتهای هنری بزرگی را بهدست آورد چنانکه به خدمت سلطان حسین بایقرا، از سلاطین سلسلهٔ تیموریان درآمد. شرح زندگی بهزاد پس از مرگ سلطان حسین بایقرا بهدرستی معلوم نیست. آنچه از شواهد بر میآید آن است که بعد از برافتادن تیموریان، بهزاد همچنان در هرات باقی ماند و به نوشتهٔ بابُر تحت حمایت محمد شیبانی قرار گرفت. احتمالاً بهزاد یازده سال پس از مرگ محمد شیبانی نیز در هرات زندگی کردهاست. تاریخ و شرایط حرکت بهزاد به تبریز نامعلوم است. بهزاد در تبریز همچنان از حمایت سلطنتی برخوردار بود و بهعنوان مدیر کتابخانهٔ سلطنتی منصوب شد. او این مقام را تا زمان مرگش حفظ کرد. فعالیتهای بهزاد در تبریز و دربار صفوی بسیار کم بود. بهزاد به سال ۹۴۲ ه.ق در خدمت شاه طهماسب درگذشت و در تبریز در کنار کمال خجندی به خاک سپرده شد.
اعتبار بهزاد در درجهٔ نخست، نتیجهٔ آرمانگرایی او در آثارش، و سپس شخصیت فردی و همکاری مستمرش با حاکمان بزرگ روزگار خویش بود. بااینحال، برخی معتقدند که شخصیت بهزاد به بزرگی شهرتش نبوده و رابطهٔ او با علیشیر و جامی سبب افزودن ناروای شهرت او شدهاست. از سوی دیگر، بابر و حیدر میرزا جایگاه والای بهزاد در میان همروزگارانش را تأیید کردهاند. ویژگیهای دقت در الگو، خوشنویسی و طراحی، میراث مهم سبک بهزاد است. توجه بهزاد به دنیای واقعی پیرامونش او را از نگارگران پیش از خود متمایز میکند. ترکیببندیهای بهزاد در روزگار خود او نیز از سوی دیگران تقلید شد. بهزاد در رنگشناسیِ نگارگری ایرانی تحول ایجاد کرد. در آثار او رنگ و فرم جداییپذیر نیستند. در کنار اینها، بهزاد پیام معنوی داستانها را در اثر توصیف رویدادهای عادی از بین نمیبرد و در تلفیق ایندو میکوشد. نگرش انسانگرایانهٔ او با چگونگی بهرهگیری از رنگ، خط و ساختار آثارش در هماهنگی کامل هستند، انسانگراییای که در تاریخ نقاشی ایران سابقه ندارد. او افزون بر تربیت شاگردان برجسته، با دید و سبک خویش بر دربار صفوی در تبریز اثری شگرف گذاشت. با وجود نوآوریهای بهزاد در فرم، او نهتنها هیچگاه از جریان اصیل و سنتی نقاشی ایران خارج نشد، بلکه دید درستی را که میراثی یگانه بود نگاه داشت که همان قرارگیری رنگهای تخت در کنار یکدیگر است به شکلی بسیار پیشرفتهتر از آنچه در میناکاری ایرانی و ویترای در غرب انجام شدهبود.
در هیچیک از آثار منتسب به بهزاد امضایی مطمئن از او وجود ندارد، ازاینرو تشخیص و تمییزِ دیگر آثار واقعی بهزاد با توجه به سبک اثر انجام میشود. از میان آثار بسیاری که به بهزاد نسبت دادهاند، بهباور عموم کارشناسان تنها سی و دو نگاره اثر واقعی بهزاد هستند که البته تنها نشاندهندهٔ ده سال از دوران طولانی فعالیت هنری بهزاد است. در طول سدهٔ دهم هجری، مجموعهداران مشتاق بودند که نقاشیهای بهزاد را در مرقعها یا مجموعههای خود قرار دهند.