فرش تبریز
توسعه روز افزون وسايل ارتباطي و ايجاد راه ها سبب شد تا طرح ها و نقشه ها و شيوه هاي بافت در صدها کيلومتر دورتر از محل اوليه شان مورد استفاده قرار گيرند
تبريز از جمله مراکز قاليبافي است که توانسته از اين رهگذر بهره فراوان گيرد،طراح و قاليباف تبريز برخلاف ديگران خود را پايبند تعصبات قرار نداده و با برخورداري از هرگونه نقش زيبا و تلفيق نقوش مختلف با يکديگر در نهايت طرحي را ارائه مي دهد که هر بخش آن متعلق به يک ناحيه است
اختلاط ترنج کرماني و لچک مشهدي و حاشيه کاشان در قاليبافي تبريز نقشي را به وجود مي آورد که دلپسند و چشم نواز است. برخي طرح ها زياد هم از نقش اوليه دور نيست و ويژگي هاي خود را حفظ مي کند در نتيجه مواردي که بگوييم، تبريز نقشه کاشان، تبريز نقشه اصفهان کم نيستند و اين گفتار تنها تاکيدي است بر بافنده تبريزي
نقشه رايج در تبريز و مناطق شهري باف بيشتر اسليمي، شاه عباسي، انواع لچک ترنج(گوشه گوبک) است. نقشه افشان سرتاسري(باشاباش) از انواع طرح هاي شاه عباسي است. انواع شکارگاه، شيخ صفي، منظره و چهار فصل،زير خاکي، بته ترمه اي،انواع ماهي، درختي، گلداني، شمعداني، هشتي دو و چهار رنگ، قابي، گل حنايي، گل فرنگ، گوبلن بيجار،سه گل، قوبا و (داشلي قوبا)، لوله باف، چرخ فلکي نيز از جمله طرح هايي هستند که مورد استفاده قرار مي گيرند
امروزه با تقليد نقشه هاي معروف ايران در بسياري از کشورهاي همجوار و کپي نقشه هاي ايراني در سطح بسيار وسيع و گسترده و با بهره گيري از نيروي فراوان کار در کشورهاي غيرپيشرفته، فرش هاي بسياري تحت نام فرش ايران، بازارهاي جهاني را اشباع کرده است، گرچه از نقطه نظر ظرافت و مرغوبيت پشم ها، آنها نسبت به فرش ايران در سطح نازل تري قراردارند، ليکن براي خريداران اروپايي تشخيص آن بسيار مشکل است. بافندگان تبريزي در اينجا نيز با در نظر گرفتن اين نکته، دست به کار بافتن فرش هايي غير از نقشه هاي مصطلح و معمول شده اند. نقشه هاي صورتي و مجلسي با بهره گيري از ميراث هاي گذشته نقش هاي ايران و با الهام گيري از مجالس و بزم هاي مينياتور و گاه با کپي از آثار نقاشان برجسته جهان نظير روبنس، بوچر، رامبراند، در بين بافندگان طراز اول تبريز، جايگاه ويژه اي يافته است. نقش هاي صورتي و مجالس که پويندگان اوليه آنها اساتيد محترمي مثل استاد بهادري هنرمند اصفهاني و استاد رسام عرب زاده بوده اند امروزه با همت بافندگان خوش ذوق و علاقه مند و عاشق اين حرفه به نحوي مطلوب بافته مي شود. اين قالي ها و قاليچه ها که بافت آنها با رج شمارهاي بالاگاه براي سالها به طول مي انجامد و در آنها از ده ها نوع خامه رنگي استفاده مي شود، اکثرا به صورت سفارشي انجام مي پذيرد. آنچه در بافت اين قالي ها و قاليچه ها حيرت انگيز است، کاربرد ده ها نوع خامه رنگي است که تنها براي ارائه رنگ چهره و خطوط چهره پرسوناژهاي مجالس به کار مي رود.بديهي است سرنوشت آينده فرش ايران، صرف نظر از بافت آن دسته فرش هايي که تنها براي زيرانداز استفاده مي شوند، در گرو بافت نقوشي از همين دست خواهد بود، نقوشي که ديگر کشورهاي همجوار را ياراي کپي و بافت آنها نخواهد بود.
قالي ها و قاليچه هاي توليدي به وسيله روستائيان خطه آذربايجان مالامال از نقوشي هندسي و شکسته با برخورداري از رنگهاي تند و تيره، همواره از موقعيتي خاص بهرمند بوده و هست.
در جهان در تاريخ اقوام کمتر هنري استمرار يافته و برانگيخته از ذهن انسان مي توان يافت که همچون فرشبافي ضمن داشتن جنبه هنري صد درصد، صنعتي و مصرفي صرف و قوام بخش پايه هاي اقتصاد خانواده ها، ايلات و عشاير و اقوام و کشورها و نيز متاعي تجاري و سود بخش باشد، بدون آنکه بتوان بين خواص متفاوت مذکور مرز و جدايي قائل شد و مشاهده نمود يا جنبه اي را بر ساير جنبه هاي آن برتري داد.
اين ويژگي است که فرش را در ميان ديگر دستاوردهاي هنري جهانيان پرآوازه و مقبول عام ساخته است. از لحاظ هنري اين دستباف چکيده اي از مجموعه هنرهاي دستي انسان در طول تاريخ آشنايي او با هنر از جمله خط، نگارگري صورتگري و نقاشي و تذهيب و تشعير، منبت، معرق، خاتم، کاشي کاري، مينياتور، سياه قلم، رنگ و رنگرزي و نيز مبين ذوق و سليقه، استعداد و خلاقيت و تفکر و تجسم اوست.
با وجود توسعه دامنه بهره گيري از اهرم و چرخ و ماشين در عصر حاضر، امور مربوط به فرش از مرحله پرورش گوسفند تا چيدن پشم و رستن و تابيدن نخ و رنگرزي و طراحي و بافتن و سرانجام بريدن اين دستباف از دار بدون هرگونه وابستگي انجام نشدني است و بدين گونه صورت مي پذيرد و بدين لحاظ است که عصاره هنر انسان و بهترين بيانگر طبيعت و تمنيات اوست.
فرش کالايي مصرفي است نه تفنني، تزئيني محض است. کدام کالاي دستي را مي توان يافت که بدين حد در متن زندگي و خانه و کاشانه اکثريت غريب به اتفاق جامعه حاضر باشد و پيوسته راحتي و آسايش هديه کند. قوام بخش پايه هاي اقتصاد افراد و خانواده ها و اقوام و در مجموعه کشور مي باشد زيرا براي افراد سرمايه اي است مطمئن که روز به روز به ارزش آن افزوده مي شود و براي کشور تامين کننده ذخايرارزي در سطح جهان است و تجربه نشان داده است که فرش در بين صادرات غيرنفتي مهم ترين پشتوانه و تامين کننده اعتبار است.
اين کالاسرانجام متاعي تجاري و سود بخش است بدان گونه که هزاران سرمايه گذار ايراني و غيرايراني را به خود مشغول داشته و جملگي از دست يافتن بدان خوشنود و راضي اند.
قاليبافي در آذربايجان
خطه آذربايجان به دليل وسعت مراتع و زمين هاي کشاورزي و آب و هواي مناسب و طبيعي کوهستاني همواره در توليد قالي از موقعيتي خاص بهرمند بوده است. قالي ها و قاليچه هاي توليدي به وسيله روستائيان اين منطقه با ساختاري سفت و پرزي بلند و بافتي درشت ،مالامال از نقوشي هندسي و شکسته با برخورداري از رنگ هاي تند و تيره از مردمي سختکوش و مقاوم و قناعت پيشه حکايت مي کند که با طبيعتي به پايداري و استقامت کوهستان، به فرش، تنها به عنوان يک زيرانداز گرم مي نگرند.
گرايش به قاليبافي، گرچه در برخي از مناطق به طور اجبار و ناشي از عدم استعداد کشاورزي و بي مهري زمين بوده است و روستائيان به حد فراوان در فصول طويل زمستان و دوران بيکاري ناگزير با قاليبافي انس گرفته اند، با اين حال در شرايط مساعدتر نيز کشاورزي بخصوص در مناطق باختري (اروميه، خوي) و خاور آن و طوالش با موفقيت کمتري مواجه شده و کمتر نضج گرفته است.
قاليبافي در آذربايجان نيز همچون ديگر مناطق از دو شيوه شهري باف و روستايي باف پيروي مي کند، ليکن در اين تقسيم بندي روستايي، هريس از نظر ويژگي هاي خاص در گروهي جداگانه قرار مي گيرد
1- حوزه قاليبافي شهري باف با نوع تبريزي صرف نظر از تبريز و مرند و مراغه، شهرهاي سراب، ميانه و مشکين شهر را نيز از نظر برخي خصلت هاي ويژه در برمي گيرد
2- حوزه هريس و مهربان همسايه آن شامل هريس ، گراوان، قراء اطراف و نيز شهر اهر و شربيان و حومه آن خواهد بود
3- حوزه روستايي باف بيشتر در شهرستان هاي آذربايجان شرقي، قسمتهاي شمالي ارسباران، سراب، ميانه، هشترود، معمول است